محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 20 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

.............♡•.¸★ قهرمان كوچك ★¸.•♡

دفتر دیکته

  این چندتا عکس از دفتر دیکته ام هستش..... خواهرم میگه خطم و بذارن تو آفتاب راه میره!!!!!!!!! خداییش خطم بده؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟       ...
17 بهمن 1391

عکسای من در شبکه دو

    من هر روز وقتی از خواب پامیشم کارتونای شبکه دو رو میبینم و در همین حین هم صبحانه میخورم و آماده میشم و میرم مدرسه... یکشنبه صبح وقتی صبحانمو خوردم داشتم میرفتم مسواک بزنم که بیام حاضر شم یهو مامی صدام زد محمد حسین عکسات.... منم دویدم اومدم دیدم تی وی داره عکسامو نشون میده .... آخه هر روز بعد از کارتونا یه سری از عکسای بچه ها رو نشون میده... خواهرم هم عکسای منو دو سه هفته پیش ایمیل کرده بود و دیروز نشون دادن....خوشحال بودممممممممممممممم... شما هم عکساتونو بفرستید.... tamin2@irib.ir حدودا ساعت یه ربع ...
17 بهمن 1391

زمستون!!!!!!!!

امسال تهران و البته کرج اصلا یه برف درست و حسابی نبارید.... یکی دو ماه پیش یه برف کوچولو اومد که زودم مدرسه هارو تعطیل کردن!!!!!!! البته میدونید که تعطیلی به هر دلیلی که باشه ما راضی هستیم به جز آلودگی هوا.... در یک ماه گذشته هوای تهران و کرج خیلی بد بود.....خیلی خیلی بد...تازه کرج که همیشه میگن هواش خیلی عالیه... هم به  خاطر آلودگی هوا چندبار تعطیل شد... ولی خداروشکر دو سه روز پیش حسابی بارون بارید و بازم آسمون آبی نمایان شد.... این عکس پارساله....با دوستام رفته بودیم برف بازی.... من(بالا) پارسا(راست) محمدرضا(چپ)       خدا کنه بازم برف بباره ...... تو شهر شم...
15 بهمن 1391

جدول ضرب

اینم چندتا عکس جدید... دارم جدول ضرب حفظ میکنم تبخال زدم.....   خواهر جون بی خیال شو دارم درس میخونم!!!!!!!!     این جدول و خواهرجونم تایپیده و پرینت گرفته جهت راحتی کار بنده درس ریاضیمون رسیدیم به رسم دایره و استفاده از پرگار... بابا جونماین بسته پرگار و خط کش و برام خریدن... دست گلت درد نکنه بابا جون   000000000000000000000000000000000000 ...
8 بهمن 1391

توی این مدت

    امتحانامو که خیلی عالی دادم... یعنی همه نمره هام شده " بسیار خوب " که میشه همون بیست.... هفته پیش تولد دختر همسایمون بود ... فاطمه کوچولو. ..5سالش شد.. منم با مامانم دعوت بودم ، رفتم ولی چون همه دختر بودن زیاد نموندم و کادومو دادم  و یه کم نشستم و بعد اومدم خونه... کلاس قرآنم هم تموم شد و منتظر ترم جدیدم... باشگاهم رو هم دارم عوض میکنم...میخوام برم یه باشگاه دیگه...یکی از دوستام هم اونجا میره .... دورتره ولی خیلی بهتره... مامانا نوبتی باید ببرنمون و بیارنمون... از این هفته میرم باشگاه جدید..... ...
6 بهمن 1391

سلام سلام صدتا سلام

صدتا سلام دوست جونا.... خواهری ها درس داشتن وقت نمیکردن وب منم آپ کنن... این پست از طرف خواهرجونمه(فاطمه).. پست بعدی خودمم میام.... اتفاقات زیادی از جمله امتحانات رو پشت سر گذاشتم ...میام همه رو براتون تعریف میکنم
6 بهمن 1391

فردااااا

امروز صبح داشت برف میومد ولی کم بود تعطیل نشدیم در عوض پنج شنبه ها مدرسه تعطیله اما فردا هم باشگاه دارم هم کلاس قرآن... در پست بعدی چندتا از عکسای دوران کودکیم رو میذارم     ...
12 دی 1391