محمدحسینمحمدحسین، تا این لحظه: 20 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

.............♡•.¸★ قهرمان كوچك ★¸.•♡

خبر تلخ

بچه ها یه خبر تلخ دارم براتون...   یکی دوستام که از پیش دبستانی تا کلاس دوم همکلاسی بودیم و همسایه مونم بود ، مدتی بود که بیمار بود و دیگه مدرسه نمیومد....چندبار عملش کردن و مدتها بیمارستان بود اما خوب نشد.... بیماریشو از پدرش ارث برده بود....پدرش چندسال پیش فوت کرده بود...   حالا هم علی.....   علی دوست خوبم به خاطر بیماری روده اش چند وقت پیش فوت کرد...   خیلی غصه خوردم.... ازون بدتر اینکه خواهر بزرگترشم همین بیماری رو داره و اونم چندبار عمل کرده و همش بیمارستانه... دکترا قطع امید کردن...   مامانا و دوستای مهربونم برای علی یه صلوات بفرستید و برای سارا هم دعا کنید تا خوب ...
24 اسفند 1392

هفته آخر اسفند

هفته آخر اسفنده.......   ما باید تا یکشنبه بریم مدرسه یکشنبه جشن هفتسین داریم پیک هامونم میدن بعدش دیگه نمیریم... خرید عیدمو کردم... بلوز و شلوار و کفش و لباس خونه ... بعدا عکساشو میذارم....هنوز عکس ننداختم....   ...
24 اسفند 1392

مدال سوم-نقره

حالا بریم سر اصل مطلب....   بازم مسابقه و بازم یه مدال خوش رنگ و دوست داشتنی دیگه...بعلـــــــــــــــــه مدال نقره و مقام دوم     عکس من و استادم آقای یوسف عبداللهی     عکس من و دوستام تو باشگاه ...منم وسط نشستم... میشناسید دیگه     عکس من و مدال هام..( رفتم رو میز )   البته دو هفته پیش هم مسابقه ی فرم داشتیم اونجا هم دوم شدم و نقره گرفتم عکس ننداختن هنوز خواهرانم.....!!!!!   ...
24 اسفند 1392

مسابقه شطرنج مدرسه

اینجا هم مسابقه شطرنجه توی مدرسه است.دو ســِت رو بردم شدم داور بعد دیگه سِت سوم را واگذار کردم    ســـِت = نوبــت من نفر جلو سمت راستم :   من داورم ایستادم : ...
24 اسفند 1392